یک سال عقد بودم به خاطر اینکه پیشرفت کنیم اومدم تهران که توی کار خودم که برنامه نویسیه پیشرفت کنم گاهی خونه داییم بودم گاهی پیشش توی خونه مجردیش. توی این یک سال ماهی ده تومن از قسطشو دادم که ماشین بخریم. خیلی جاها هواشو داشتم و پا به پاش دنبال پیشرفت بودم. هنوزم خیلی همو دوست داریم اما دیگه حس میکنم داره از زحمتام سو استفاده میشه. پدر بزرگش که ۸۲ سالش بوده یک ماهه فوت شده میگیم شهریور عروسی بگیریم میگن نه ما عزا داریم. مامانم میگه خب من عروسی بگیرم شماها فقط پول ارایشگا اینا بدین شوهرم میگه وقتی عزا داریم پول ارایشگاه چی بدیم! من نمیام اصلا توی عروسی شما واسه خودتون بگیرین. میدونم که خیلی دوسم داره اما خیلی خیلی حس میکنم سو استفاده شده ازم دو سه تا تاپیک قبلمم که مال دیشبه بخونید و قضاوت کنید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کلا زن وقتی دست به کار شد و کمک کار مرد شد همینقد جفتک میندازن
کم پیدا میشن مردایی ک قدردان کمک همسرشونن
شاید زندگی همین باشد،من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگری ست..ذره ای بهر نبردیم از عالم ،نکند،مافقط بهر تماشای جهان آمده ایم ..این جمله رو همیشه از من یادگار داشته باش که برای تک تک کارایی که بقیه واست میکنن قراره تو سری بخوری🤝مراااااااا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم..نکنه باور کنی دوست دارماشونو که تهش تلخیه نخواه که باور کنی....ماهردو شاخه ی یک درخت بودیم ...چه میشد اگر باد از دو سو می وزید؟!اقایون درخواست دوستی ندید
من و همسرم از هم دوریم واقعا فامیلاش نمیتونن همگی بیان شهر ما عروسی ولی باز این دلیل نشد همسرم عروسی نمیره حتی اگر هیچ یک از عزیزانشم نباشن بخاطر. من ک همسرشم باید انجام بده
عزیزم به سنو سال پدر بزرگش چکار داری وقتی پدر بزرگش یک ماه پیش فوت شده چطور خونوادش برا پسرشون عروسی بگیرن .گاهی ادم یکم خودشو بزاره حای طرف مقابل .دور از جون پدره مادرتون فوت بشه مادرتو یک ماه بعد احازه جشن میده؟