خونه قبلی ما ویلایی بود یه گربه میومد تو حیاطمون یه بار بچه دار شد وقتی بچه هاش یه کم بزرگ شدن دوباره باردار شد و با بچه هاش بد برخورد میکرد فراری شون میداد مامانم میگه چون بچه هاش بزرگ شدن داره بهشون میگه برید دنبال زندگیتون برای اینکه بتونن از خودشون مواظبت کنن نباید همیشه یک جا بمونن چون خطرداره واسشون. باید یاد بگیرن فرار کنن یه جا نمونن. فکر نکنم گربه ها یکجا بمونن برای امنیتشون همیشه جاشونو عوض میکنن
من عاشق همه گربه سانانم
نه عزیزم ربطی به امنیت نداره اون گربه ها وقتی بزرگ میشن مستقل میشن مامانشون برا امنیت دعواشون نمیکنه اون مامان گربه هیچ مسولیتی دیگه در قبال اون بچه گربه ها قبول نمیکنه بهشون میگه شما بزرگ شدید من دیگه مراقبتون نیستم برا شیر خوردن بهم نزدیک نشید که عصبی میشم اون موقع که کوچولو بودید من مراقبتون بودم شیر میدادم بهتون ولی الان دیگه مراقبت بی مراقبت خودتون روی پاهای خودتون بایستید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
