بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
من نفهمیدم چرا روزبه با ناهید اینکارو کرد...بچشو گرفت...سیلی زدس...میخاست بکشدش...مگ ناهید چیکار کرد ...
چون ناهید باسازمان همکاری نمیکرد مخالف سازمان بود.چون وقتی انقلاب شد ناهید گفت همه چی تموم شد ولی روزبه گفت به همه خواسته هامون نرسیدیم.زن و بچه و زندگی رو مانع رسیدن به اهداف سازمان میدونست
چطور اون اول خوب بودن همه گل و بلبل بودن يهو اخ اخ شدن ناهيد يه احمق به تمام معنا بود هر بلايي سرش ...
اصلا فیلمش یه جوری بود خوبه دختره تحصیل کرده بود توبیمارستان کارمیکرد کلا گیج ومنگ بود انگار ازپشت کوه اومده حس کنجکاوی نداشت قدرت نداشت خیلی بدبودمثل مجسمه بودکلا
فکر کنم بره تو مایه های کیمیا . ولی ناهیدم خیییلی احمق بود پدرشم به کشتن داد واسه اون روزبه از اول تابلو بود که ناهیدو نمیخاست و این ول کن نبود حقش بود ناهید
آره.ولی بعدش به فساد سازمان پی میبرن میان بیرون.فکرکنم بخاطر رفاقتی که داشتن و روزبه نمیذاشت موقع دستگیری حمید افرادسازمان اونو شکنجه شدید بدن این کارو کرد.مثلا بقیه میتونستن ناهیدو بکشن روزبه خودش رفت الکی صحنه سازی کردکه کشته ناهیدو
اون موقع طرف با مدرك سيشكل تو بيمارستان سرپرستار بود أين خنگ خدا مثلا ليسانس داشت حالا ترم اخر إخراجش كردن زياد توفيري نميكنه ولي به اندازه يه بچه ابتدائي هم عقل نداشت زندگي رو فقط چريك و چريك بازي ميديد أصلا نميدونم عاشق چي پسره شد بابا اومد ازت استفادشو كرد و رفت ديگه ول نميكرد بنظرم اون هوشنگ بود كي بود صاحب كارش اون إينو ميخواست دختره احمق بخاطر يه موقعيت كاري كه براش پيش اومد و نتونست خودشو به رستوران برسونه و تازه ادم فرستاده بود و اطلاع داده بود به تريج قباش برخورد حالا حققته پسره بزاره بره سال به سال خبرش رو هم نداشته باشي و بعد زايمان بچه بياد به سراغت كه ببره زندونيت كنه احمق شاخ و دم نداره