من‌خودم آذر ماهیم شوهرم امشب بهم گفت دیکتاتوری.محبتمو اصلا بروز نمیدم غرور دارم اون غروره نمیزاره ولی اونی که زندگی میکنه باهام می‌فهمه دوست دارم یا نه .بشدت احساسی و زودرنجم رک میگم حرفمو ولی تو دلم چیزی نیست ولی شوهرم شهریوریه اصلا باهم اخلاقمون جور نیست اصلا همو نمیفهمیم
اینا اومدن خواستگاری و من چون سر یه قضیه ای خانوادگی فکرم درگیر بود توانایی فکر کردن در این باره نداشتم از ته دلم راضی بودم اما نمیدونم چی بود اصلا نمیتونستم بگم‌جوابم مثبته انگار لال میشدم وقتی ازم میپرسیدن جوابت چیه تا حدود یک ماه بعدش پسره پیام داد که حرفامونو بزنیم و همه چی اوکی بود تا اینکه یه روز پیام داد که زوج خوبی نمیشیم و من به خانوادم میگم توهم به خانوادت بگو که این پسره پیام داده صحبتامون کردیم تفاهم نداشتیم
نه
من همیشه از ترسام میگفتم بهش
اگه یه شب ناراحت بودم یا بی حوصله انقد باهم صحبت میکرد تا حالم خوب شه
یادمه میگف از شدت وابستگی و علاقه ای که بهت دارم میترسم ترس از دست دادنت دارم ترس دارم که نباشی یا جوابت منفی باشه دوست دارم بدونم اینارو واقعا میگف یا الکی
اخه مگه میشه یکی که اینارو بگه بعد خودش بره
