2733
2734
عنوان

داره گریم‌میگیره رلم باهام سرد شد یهو

| مشاهده متن کامل بحث + 266 بازدید | 37 پست

اصلا دیگه بهش پیام نده لطفاً ن استوری غمگین بزار نه چیزی از هدفات استوری بزار اون مطمئن شده هرکاری کنه تو پیشش هستی ولی نزار اینطور فکرکنه چند وقت بهش پیام نده چیزی هم نگو خودش برمیگرده 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



اره خب کاملا نرمال بود وسط شوخیا هم جوابمو میداد و اوکی بود باهام نمیدونم چش شد حالمو بد کرد بی احسا ...

ولش کن بابا انقدم گنده نکن مسئله رو برای خودت بگیر بخواب بهشم زنگ نزن پیامم نده بذار خودش بیاد پسرا همینن محل ندی درست میشن

شما اگ دختر خوب و عاقلی بودی دنبال رل مل نبودی حقته الان اینا بشه تجربه برات .خجالت نمیکشین واقعا

دمت گرم .متاسفانه دخترای این دور زمونه بجای عقل یه نخود تو کلشونه

ولنتاین بود.پسره با رلش قرار میزاره تو خیابون همدیگرو ببینن،وقتی دختره میا پسره به رلش یه عروسک کادو میده .دختره ناراحت میشه پرتش میکنه وسط خیابون.انتطار داشت براش حلقه گرفته باشه.پسره با عجله میره عروسک رو بیاره که ماشین میزنه بهش و میمیره.سر خاکش دختره گریه میکرد همزمان که گریه میکرد عروسک تو دستش رو فشار میده میبنه صدا میده پارش میکنه و میبنیه یه حلقه داخلشه و اونجاس که میگن گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه🚶‍♂️🖤
2731
شما اگ دختر خوب و عاقلی بودی دنبال رل مل نبودی حقته الان اینا بشه تجربه برات .خجالت نمیکشین واقعا

عزیزم پ مردم چجوری باهم آشنا میشن بعد ازدواج میکنن 

اگه هدف از رل زدن، ازدواج باشه حرف شما یکم غیر منطقیه

دیدی آن شب چه شد؟😔 پدر دیگر بیدار نشد... در گوشه ی تاریک و حزن آلود خانه... دیدی پدرم چشم بست؟ بی خداحافظی، بی حرف، بی پند و ناگهانی؟ دیدی فرزندانش را؟ سیمای غمگین دخترش را؟دیدی غم چشم پسرانش را؟ دیدی نفس در سینه حبس بود؟ چشمان در تمنای اشک بود؟ دیدی غم آسمان را؟ قطرات اشک بالا را؟ دیدی سکوت پرندگان را؟ ناله ی دلگیر باد را؟ دیدی که دیگر حرفی برای گفتن نبود؟ فقط اشک بود و اشک بود؟ دیدی که روز به سیاهی شب بود؟ آفتاب به سردی یخ بود؟ دیدی که دیوار ها را تاب ایستادن نبود؟ شمع را جان سوختن نبود؟ زیرا که دیگر عشق نبود🖤گرما نبود😭پدر نبود... 😔😔
شما اگ دختر خوب و عاقلی بودی دنبال رل مل نبودی حقته الان اینا بشه تجربه برات .خجالت نمیکشین واقعا

من دنبالش نبودم اون دنبالم بود الانم حوصله توضیحات رو ندارم و موقعشم نیست توضیح بدم ولی تو تاپیکای قبلترم هست

عزیزم اعتماد بنفس داشته باش یطوری خودتو بالا ببر و بهش بی اهمیت باش تا اون کشیده شه سمتت 

دوم هم اینکه کاش باهاش فکر زندگی طولانیو نکنی چون کاملا از این رفتارش مشخصه فرد سمی هست و پختگی عقلی رو هم ندارم 

البته من فقط نظرمو گفتم چون حس کردم بهش به عنوان خواهر کوچیک ترم نیاز داری

اخه دست خودم نیست جواب ندادناش روانمو به فنا میده😭💔

بگير بخواب بابا

ب درک ک جواب نمیده 

داره خرو پف میکنه خودش 

بعد تو زار بزنی ک چرا جوابمو نداد

دیدی آن شب چه شد؟😔 پدر دیگر بیدار نشد... در گوشه ی تاریک و حزن آلود خانه... دیدی پدرم چشم بست؟ بی خداحافظی، بی حرف، بی پند و ناگهانی؟ دیدی فرزندانش را؟ سیمای غمگین دخترش را؟دیدی غم چشم پسرانش را؟ دیدی نفس در سینه حبس بود؟ چشمان در تمنای اشک بود؟ دیدی غم آسمان را؟ قطرات اشک بالا را؟ دیدی سکوت پرندگان را؟ ناله ی دلگیر باد را؟ دیدی که دیگر حرفی برای گفتن نبود؟ فقط اشک بود و اشک بود؟ دیدی که روز به سیاهی شب بود؟ آفتاب به سردی یخ بود؟ دیدی که دیوار ها را تاب ایستادن نبود؟ شمع را جان سوختن نبود؟ زیرا که دیگر عشق نبود🖤گرما نبود😭پدر نبود... 😔😔
اصلا دیگه بهش پیام نده لطفاً ن استوری غمگین بزار نه چیزی از هدفات استوری بزار اون مطمئن شده هرکاری ک ...

پیام بده هم میخوام دیگه جوابشو ندم تا آدم شه ولی وابستگی شدیدی بهش دارم نمیتونم اگه باهاش حرف نزنم یا بخوام جلوخودمو بگیرم و خودمو کنترل کنم خیلی از نظر روحی بم فشار میاد

ولش کن بابا انقدم گنده نکن مسئله رو برای خودت بگیر بخواب بهشم زنگ نزن پیامم نده بذار خودش بیاد پسرا ...

راست میگی بخدا نظر منم همینه ولی انقد وابستشم ک نمیتونم اینکاروکنم مثلا میگم دیگ ن بش پی میدم ن جوابشو میدم ولی پیام ک بده اگه جواب ندم بیقرار میشم

پیام بده هم میخوام دیگه جوابشو ندم تا آدم شه ولی وابستگی شدیدی بهش دارم نمیتونم اگه باهاش حرف نزنم ی ...

منم همین الان دقیقا شرایط خودتو دارم رفته بودش بعد چند وقت بهم پیام داد دیشب برگشت بهم گفت وقتی باهات جدا شدم با یکی دیگه اوکی شدم ولی داخل دو هفته جدا شدم چونک تو رو میخواستم از این حرفا گفت پشیمونم امروز برگشت گفت کارام به خودم مربوطه ما جدا شدیم بعدشم برگشت گفت نه وقت منو بگیر نه وقت خودتو اگه میخوای به کارات ادامه بدی با این و اون حرف بزنی منم گفتم من نمیخوام با کسی حرف بزنم ولی کارام به خودم مربوطه

دوباره ازش دارم فاصله میگیرم دوسش دارم ولی بهش گفتم دیگه بهت حسی ندارم🙂

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687