من و همسرم سه ساله که عقدیم هنوز خونه خودمون نرفتیم بخاطر دخالت های بیش از حد خانواده همسرم داریم از هم جدا میشیم و همسرم پشت اوناست و معتقده من مقصرم و باید بسازم من با خودم صادقم میدونم که منم یه مشکل هایی داشتم و بعضی جاها خیلی سریع واکنش دادم ولی اصلا دروغگو نیستم در عوض اونا کلی پشت من دروغ گفتن و شوهرم بازم معتقده که من خون اون هارو به جوش آوردم که دارن اذیتم میکنن
شهرمون کوچیکه و همه شهر دارن میگن که اینا زندم نمیذارن با اذیت و دخالت هاشون
بابام میگه بری جنازت برمیگرده ولی مامانم میگه اگه بنظرم درست میشه یه فرصت دیگه بدم