اخه اصلا نمیدونم چجوری باردار شدم ما جلوگیری داشتیم شوهرم میگه شاید از دستم در رفته خیلی عصبانیم از دستش تازه بعد زایمان اولم میخواستم برم دکتر برای جلوگیری یه کاری کنم که قبل تر از این کار باردار شدم اون شبی که فهمیدم دیوونه شدم دیوونه من نمیتونم ازپسش بربیام شغلمو هم از دست دادم بخاطر کوچولوها شوهرم میگه صبح ها مامانت نگهش داره از سرکار که اومدم نگهش میدارم ولی هر چقدرم بگه باز مسئولیت داره وقتی فهمیدم میخواستم سقطش کنم ولی سن بارداریم زیاد بود جالب اینه هر ماه تایم پریودیم چند روز لکه بینی داشتم پریودام هم چون قبلا نامنظم بود شک نکردم اصلا