طلاق گرفتن پدرومادرم

قشنگ چشماتو باز کن ، چرا فقط یه نفر رو مقصر میکنی عزیزم ، پدرت معتاد بوده و بد اخلاق و یکم هم تنگدست بوده... مادرتم که میگی از اول پدرتو دوست نداشته و صددرصد تمام فکراشو کرده طلاق گرفته و رابطه ی جدید شروع کرده ، توروخدا از من ناراحت نشو ولی اگه اون آقا هم با مادرت ازدواج نمی‌کرد و زیر پاش نمیشست مطمئن باش مادرت با یکی دیگه ازدواج میکرد و میرفت .

توام دیگه با مادرت ارتباطتو کم کن چون داری این وسط قربانی میشی و اگه هم میتونی یکم برای پدرت پخت و پز کن و بهش برس 

متوجه نشدم هرکی توخونه زجر میکشه معتاد میشه ؟؟

و اینکه شما عصبانی هستی بخاطر کارمادرت و مسلما یسری چیزای دیگه رو نمیبینی و الانم احساسی فکر میکنی و‌حرف میزنی.‌ امیدوارم همه ب ارامش برسید. 

خب ما گذشته خانوادتو نمیدونیم 

حالا به هر دلیلی مادرت پدرتو اونطور که باید دوست نداشته شاید به زور شوهرش دادن و نتونسته قبول کنه و رو دلش مونده و پدرت هم ایراداتی داشته و این باعث جداییشون شده 

اگه پدرت اخلاق خوب داشت و وضع مالیش بهتر بود شاید مادرت کم کم علاقه مند میشد بهش 

نمیشه اینجوری قضاوت کنی و فقط یه نفرو مقصر بدونی

ببین باید و شاید رو ول کن الان چیزیه که شده پدرت باید قبول کنه که رابط اش خیلی وقته تموم شده...‌ مادرت هم حرفت درسته خیانت توجیه نداره ولی یکم خودتو جای مادرت بزار یه شوهر معتاد بداخلاق که پولم نداره و هرچی کار میکنه خرج موادش میشه و ازش سه تا بچه هم داری اون هم فقط دنبال یه روزنه امید بوده که از اون وضعیت بد خودشو نجات بده و فرار کنه و باید به فکر جای بعد از طلاقش هم میبوده 

شاید قبلا شرایط جدا شدن رو نداشته مثل خیلیا که تو همین سایت هستن و شرایط جدا شدن ندارن 

من خیانت رو توجیه نمیکنم مخصوصا برای آقایون که راحت میتونن جدا بشن ولی در مورد خانمها که به خاطر شرایط مالی و ... نمیتونن راحت جدا بشن شرایط فرق داره 

ضمن اینکه خودت گفتی مادرت می‌خواسته جدا بشه و پدرت قبول نمیکرده تا بالاخره حق طلاق رو گرفته و جدا شده 

نمی‌دونم چند سالته ولی به نظرم فکرت و دیدت یه کم بچگانه و شاید بسته هست