2733
2734
عنوان

جاری و تخت خواب

| مشاهده متن کامل بحث + 1744 بازدید | 67 پست

خدا اینجکر جاریایی نصیب من نکنه واقعا. ما با اینکه یکی از زنعموهام تو کوچه خودمونه اونیکی هم پیاده ۷ ،۸ دیقه راهه سالی یکبار عیدا رفتوامد داریم.مگر اینکه سفر زیارتی یا بیماری یا افطاری یا‌نذری چیزی بخواییم بدیم ودعوتشون کنیم یا دعوتمون کنن تا بریم وبیان

با احمق ها بحث نمیکنم.حتی شما دوست عزیز.بعد از چند سال دوری مجبوری برگشتم به این سایت. یروز دوباره میرم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



حالا نه دیگه اینقد امنیتی و...  چون این خوش یه حس بد منتقل میکنه که تو این اتاق چه خبره و....& ...

نه منظورم اینه کلابایداجازه بگیری همه میدونن مامانم فقط رواتاقوتختش حساسه بابامو بشدت استقبال میکننه یه هفته رفتن ترکیه چندسال پیش میگفت همه چی عالی بود فقط کاش تختمم می‌بردم 😣

گرقیامت قصه باشدپس کجابینم تورا 😔.  دنیایی که از بچگی انواع و اقسام درداروکشیدم ارزش جنگیدن داره 😶پس بگذر که بره ......خیلی غم دارم برام دعا کنید ممنون😔🙏باافتخار کوردم....🙂

خب مشکل اصلی شمایی که هیچی نمیگی و به بقیه رو میدی تو اتاق خصوصیت برن

خواست بره بگو اتاق خواب جای خصوصیه جاتونو مثلا تو پذیرایی پهن میکنم گفت کمرم درد میگیره بگو حالا 1 شبه درسته هیچ جا خونه ادم و تخت خود ادم نمیشه گفت مهمونم بگو نه عزیزم ما با شما صمیمی تر از اینها هستیم مهمون غریبه نیستی که ارتباطمونم زیاده باید همه راحت باشیم کلا رو نده اصلا در اتاق خوابتو قفل کن بگو نامرتبه 

2731

چه پررو.ما سالی دو سه بار بیشتر هم دیگه را نمیبینیم.این دیگه چه ادمیه میاد خونه شما میخوابه اونم رو تخت شما

برای ازدواج خوب همه جوان ها.واسه ازدواج خواهرم..یه صلوات مهمونم کن..اجرتون با شهدا

اول اینکه حتما با قاطعیت بگید این کارو نکنن..اگر نمی تونید هم هر وقت اومد در اتاقو قفل کن خودت که خواستی بخوابی باز کن ...خودش متوجه میشه...اگر سوال کرد چرا در قفله بگو دوست ندارم به جز خودم و همسرم کسی وارد اونجا بشه

یه روزایی هست که خورشید دیر طلوع میکنه ولی بازم آسمون رو توی بهترین  لحظه روشن میکنه. نگران نباش، نوبت تو هم میرسه 🤍🌱   ️

چقدم رو داره توام پررو باش

حالا ما تخت نداریم یکی دو روز قبل عروسیمون که خونه رو چیده بودیم همسرم با داییش که خونشون شهرستانه رفته بودن خونه ما و همسرم تشک و بالشی که قرار بود خودمون بخوابیم رو براش پهن کرده بود فرداش وقتی دیدم دعواش کردم که بابا من هنوز رو این نخوابیدم از اونایی مال مهمونه میذاشتی 

بعدش فقط پتو داده بود 😆😆😆

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز