می تونه واقعیت باشه من بدتر از اینو از یه نفر دیگه شنیدم
من یه دوست داشتم طبقه پایینمون بود خیلی صمیمی بودیم
من میدیدم این اصلا با پدر و مادرش رفت و آمد نداره ازش پرسیدم راهشون دوره که نمی تونن بیان؟
بعد با گریه تعریف کرد که باباش ۱۴ سالگی می خواسته بهش تجاوز کنه اینم ترسیده شب بوده فرار کرده رفته خونه ی دوست پسرش به دوست پسرش همه چی رو گفته
بعد باباش فرداش رفته پیداش کرده اورده خونه گفته رابطه می خواستی چرا فرار کردی بیا خودم .... بعد خواسته دوباره بهش تجاوز کنه مامانش رسیده دخترشو انداخته بیرون گفته برو تو این خونه نمون بابات یه بلایی سرت میاره من نمی تونم از پس بربیام
خلاصه با دوست پسرش رفتن دادگاه نامه گرفته بودن ازدواج کردن