عزیزممم
آفرین بهت تو خیلی عاقلی
میدونم
پاییز محیط زندگی و آدمهای اطراف خیلی تاثیر دارن
تو خودت اگر تو اون محیط میموندی ممکن بود به مرور بدتر از مادرت بشی
مامات های قدیمی همشون همینجوری ان
مامان منم همین بود
از وقتی مامان بزرگم فوت کرد و دید هرچی داشت داد به داییم تهشم بد تموم شد
یا. گرفته طلا پس انداز کنه
منم همیشه میگم به خودش برسه لباساشو ست کنه و …
ولی خب مگر مامان من با کی در ارتباطه عوض شه
داداش بزرگمو زنش که اگر مامانم یه لباس خوشگل بپوشه کلی حرف میزنن و ایراد میگیرن اعتماد به نفسش بیاد پایین
اما من خواهرم دیدیم انتقاد رو مامانم جواب نمیده
اومدیم از در تعریف و اینکه زرنگه پیش رفتیم
توهم قلق مامانت ببین چی هست
نگو خرج نکن برای پسرت
نگو اینکارو کن اونکارو کن
اصلا بهش گیر نده برای ظاهرش رفتارش
دوسش داشته باش و بگو مامان بنظرم اونکار کنی بهتره حالا هرجور خودت صلاح میدونی
ای جان خداروشکر
ببین پاییز تو دخترشی نباید بیخیالش بشی
خداروشکر شوهرتم مرد خوبیه گیر نمیده هوای مامانت رو داشته باشی گرچع خداروشکر شرایط مالیش خوبه و نیاز مالی نداره
ببین مادرشوهرم و مامانم مثل تو از ماماناشون دور بودن
ولی خدا شاهده میبینم همیشه لباس میدوزن و سایز و ایناشون رو دارن از رو یه لباس
هروقت میرن پیششون براشون میبردن
مامان بزرگ من حنا میذاشت
مامانم مصرف یکسالش رو براش میبرد بعد خاله هام میرفتن براش میذاشتن
و …
من و خواهرمم همینکارو برای مامانم میکنیم
مثلا پارچه لباس روسری کیف کرم ببینیم میخریم براش
الان خواهرم ۴۵ تا من ۵۰ تا پول داشتیم پیش داداشم نقشه کشیدیم بریم برای مامان یه تک طلا بخریم
با اینکه طلا داره
ولی میدونیم قلقش طلاس و این باعث میشه نگران آیندش نباشه