اولش بگم که تاپیک های قبلی من به هیچ عنوان به کسی مربوط نمیشه هرکس میاد اینجا ک راهنمایی بگیره نه سرکوفت بشنوه نمیتونی راهنمایی کنی لطفا نیا تاپیک ..خانوما تاپیک قبلم هست تو عقدم بعد حامله شدم دوماه دیگه عروسیمه .. الان چهارهفتمه.. خانوما شوهرم به هیچ عنوان راضی به سقط نیس خانوادشم میگن عروسی کنید.. ولی مامان من راضی نیست میگه منو سرافکنده کردی ابروم بردی.. من الان خونه نامزدم هستم مامانم میگه بیا خونه خودمون تا ببرمت دکتر بندازی.. منم میترسم برم شوهرم بعدا بفهمه وای اگه بفهمه سقط کردم قیامت به پا میکنه و مطمئنم بعدشم میشه طلاق الان بین دوراهی گیر کردم نمیدونم به حرف نامزدم و خانوادش بچمو نگه دارم و عروسی بگیریم یا به حرف مامانم برم بندازم تو رو خدا بگین چه غلطی کنم ..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تا قبل عروسی همش گریه بود کارشون ولی الان چند سال گذشته بچه شون بزرگ شده
یه حسرتایی هست میدونم و درک میکنم
یه وقتایی جوابتون رو ممکن هستش ندم دلیلشم اینه با دلقکا نمیتونم بحث کنم.لطفا پیک می ها،اتنشن سیکرا،مرد ستیز و زن ستیز ها(×۲)عقب مونده های سنتی و مدافعان کودک همسر و کودک مادری ریپ نزنن چون زبونم نیش دار هستش چیزی میگم ناراحت میشید