داشتند از راهرو با مادرشوهرم رد میشدند رفتند برق خونمون خاموش بود رفتند بالاتر پدرشوهرم به مادرشوهرم گفت:آکار یا. آنار (بچهااین واژه رو دقیق نفهمیدم چی گفت اما احتمال میدم همینو گفت یاحدقل واژه ای که فکرمیکنید به این نزدیکه یاهم وزنشه معنیش چیه؟؟؟!). خفتیه...
فک کنم اینو گفت آکار(آنار)خَفتیه
بعدش مادرشوهرم گفت صدات میره ها...وقتی مادرشوهرم اینو بهش گفت بیشتر شک کردم که یه تیکه ای باید انداخته باشه لطفا کمکم کنید براتون صلوات میدم