بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
ب این شرط که رو مهارت های اجتماعیش کار کنه و حداقل تو حوزه کارش بتونه با دیگران ارتباط بگیره و از لحاظ فن بیان خوب باشه بله
برایت آرزوهای کوچک دارم. مثلا اینکه چشمهایت را که باز میکنی، خستگیهای دیروزت را در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و شادابی. مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر دلخوشی صبحانهات باشد، قدمهایی سالم داشته باشی برای رفتن تا موفقیت و مادری که هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقهی راهت. مثلا اینکه آدمهایی در مسیر امروزت باشند، که حال جهانت را قشنگتر کنند. دلت به بودن همراه و همنفسی خوش باشد، و سرت به زندگی گرم. برایت آرزوهای کوچکی دارم، که شاید حسرت بزرگ خیلیها باشد...🌸🌹✨⭐