یاد عقدم افتادم... فردا صبحش که از خواب بیدار شدم با یه تعجب خاصی حلقه تودستمو نگاه میکردم و باورم نمیشد. فکر میکردم خواب دیدم. البته ما دوست بودیم و قصد ازدواج نداشتیم یهو تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم و کمتر از یک ماه عقد کردیم برای همین خیلی متفاوت و خاص بود حسش برام. خداروشکر که از تمام اون لحظات لذت بردم.
قشنگم فقط مثبت فکر کن. دغدغه هایی که درباره مراسم ومهمونو پذیرایی و اهنگو.... داری چندسال دیگه حتی یادت هم نمیاد. فقط یادت میمونه که حالت خوب بوده یا نه. خوشحال و شاد باش. هیچ چیز به زیبایی امروزت نیست. خوشبخت ترین باشی