الان که دارم روی آرامش میبینم اون میخواد زهرش کنه.. بله دقیقا یکی دوسال اول ازدواج ایقد محبت میکردم که دیگه حس میکردم مادرشم و پررو شده بود.. و کلی خطا کاری کرد و بخشیدم ولی الان دیگه خودمو دوس دارم و زیاد برام مهم نیست علایقش.. چون هیچ وقت علایقم براش مهم نبود.. اول باید خودمو دوس داشته باشم تا اونو
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
دقیقا.. منم فکر میکردم اگه درک کن باشم و اعتراضی نکنم و هیچی نگم، خانوادشم فحشم بدن من نیام بگم و کلا مجسمه باشم زن خوبی ام.. دیگه این چند سال بهم ثابت شد در اصل تو سری خور میشم و کسی اصلا تحویلم نمیگیره، و به عنوان یه نفهم هم منو میبینن.. از وقتی برای خودم احترام قائل شدم هیچ کس جرات نداره خم به ابرو بیاره برام.. الصا هر چیزی اعتدالش خوبه.. والا من چند سال درک کردم و از همه خواسته هام گذشتم ولی اون از کوچیک ترین خواسته هاش نمیگذشت ایقد که زورش میومد دیگه برام خرج کنه..کم کم و با دعوا و قهر و همه چی عادتش دادم که خرج کنه.. در اصل من بد آموختم زن زندگی کیه؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
