نمی دونم ب تاپیک شما ربطی داره یا نه ولی خواستم بگم
درست یه هفته مونده بود ب عروسیم جهیزیه اماده کارا تالار انجام شده بود ب شکل عجیبی یه دعوایی راه افتاد می خواستم قبلش جدا شم ولی خوب خانوادم قانع نشده بودن بعد اون دعوا مامانم خیلی چیزا رو فهمید و حاضر ب جدایی شد
همش ناراحت بودم ک چرا خدا یه هفته مونده ب عروسی همه چی رو بهم زد
نمی دونستم چی تو اینده در انتظارمه 🥰چهار ماه نکشید ک خدا همسرمو گذاشت سر راهم (مدافع حرمه ) خیلی ادم درستیه الان بچه هم دارم
ولی اون اقا هنوز با خودش کاراش درگیره ب گوشمم رسیده ک پشیمونن