2733
2734
عنوان

این تاپیکو دیدم خیلی خیلی دلم گرفت واسه خودم 😭

| مشاهده متن کامل بحث + 417 بازدید | 26 پست
گیر کردم تو خواطرات گذشته .... راهشو بلد نیستم  نمیدونم چکار کنم

باید تمرکزت رو از گذشته برداری و بیاری روی لحظه حال، انرژیت باید بیاری روی لحظه حال تا بتونی خلق کنی، اگر انرژیت رو گذشته بد بزاری همونو به آیندت میکشونی

حالا چجوری اینکارو کنیم؟ 

خیلی راها هست ولی من میگم برو کتاب معجزه اثر راندابرن رو همین الان برو پی دی افش بگیر(اگرم دوست داری فیزیکی بگیر در اسرع وقت) 

بهت قول میدم اگر تمریناشو مو به مو انجام بدی بعد یک ماه دنبالم میگردی ازم تشکر کنی

شروع کن داشته هاتو دیدن، و بابتش از خدا تشکر کن، شاید ذهنت اولش مقاومت کنه ولی اگر تسلیم نشی و ادامه بدی تضمین میکنم به احساس لیاقت، خودارزشی و آرامش میرسی

مطمئنم اگر مرتب ادامه بدی اونقدری روحت بزرگ میشه که والدینت رو کاملا ببخشی و بگذری و نگاهت فقط به حال و آینده روشنت باشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دنبال راه حلم ولی خیلی سخته درمانش  آسیبهام واقعا عمیقن

مشکلت کمبود اعتماد ب نفس و خجالته؟

انفرادی شده سلول به سلول تنم ...                    خود من در خود من در خود من زندانی است ...
مشکلت کمبود اعتماد ب نفس و خجالته؟

اره +اضطراب اجتماعی و تپش قلب شدید +ارتباط نمیتونم بگیرم بابقیه کلا گوشه گیرم 

اعتماد بنفسم خیلییی کمه بااینکه قیافم خوبه ولی وقتی میرم یجایی پشت همراهم خودمو پنهون میکنم ولی خداییش قیافم خوبه 😭فکرشو بکن چقد اذیتم توخوابگاه همه متوجه ضعفم شدن😔

2731
باید تمرکزت رو از گذشته برداری و بیاری روی لحظه حال، انرژیت باید بیاری روی لحظه حال تا بتونی خلق کنی ...

باشه عزیزم حتما دانلودش میکنم میخونمش منکه خیلی راه هارو امتحان کردم اینم روش ❤️❤️🙏

اره +اضطراب اجتماعی و تپش قلب شدید +ارتباط نمیتونم بگیرم بابقیه کلا گوشه گیرم  اعتماد بنفسم خی ...

منم مثل توم ب جرات میتونم بگم کاملا درست میکنم 

ب شدت شرایط سختیه 

ولی ی سری کارارو انجام بده حداقل خیلییییی کم بگم ۱۰ درصد روت تاثیر میزاره 

تو تصوراتت فک کن تو این ادمی ک قبلا بودی نیستی جاتو با یکی دیگ عوض کردی 

فرض کن روحت وارد جسم شخصی شده ک اعتماد ب نفس زیادی داره و مثل اون رفتار کن 

سوالی خواستی بپرسی یا خواستی تو جمع حرف بزنی فکر نکن سریع اقدام کن ...چون همین فکر کردن کارو خراب می‌کنه 

ب قول حضرت علی هروقت خواستی ترست بریزه خودت و بنداز تو دل اون ترس 

ب عاقبتش فک نکن ب درک ک چی میشه آخرش همون میمیریم نزار اون دنیا ب بلاهتت تو این دنیا بخندی ...آخه اینا کی بودن؟؟؟ک ازشون ترس داشتم؟؟

انفرادی شده سلول به سلول تنم ...                    خود من در خود من در خود من زندانی است ...
منم مثل توم ب جرات میتونم بگم کاملا درست میکنم  ب شدت شرایط سختیه  ولی ی سری کارارو انجا ...

واقعا نمیدونم چه کنم اصلا هرچقد میخوام راه حل پیدا کنم بازم وقتی میرسم به مرحله عمل ضعف از خودم نشون میدم 

بااینکه هیچی کم ندارم شبیه بقیم 

ممنونم ازتون 

واقعا نمیدونم چه کنم اصلا هرچقد میخوام راه حل پیدا کنم بازم وقتی میرسم به مرحله عمل ضعف از خودم نشون ...

منم دقیقا ...بارها بخاطر این موضوع حقم خورده شده دیگ از خودخوری دارم روانی میشم دنبال اینم خدا ی معجزه ای بکنه عوض شم

انفرادی شده سلول به سلول تنم ...                    خود من در خود من در خود من زندانی است ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687