از بابای بی عرضم متنفرم

 دقیقا آدم خجالت می کشه من با این که الان ازدواج کردم بازم میرم خونه پدرم همه وسایل هاش کهنه هست یه جوری میشه پیش شوهرم خانواده شوهرم من پدرم هیچ کاری نکرد واسه ما من جهازم عالی بود مادرم با پس انداز خودش برا من بهترین جهاز رو خرید ولی خونه خودش هیچی نداره دلش نیومده واسه خودش بخره واسه من هیچی بهترین رو خرید منم الان یکم پس انداز دارم میخوام کم کم براش چیز میز بگیرم 

آرایشگری هم روحیه ت رو عوض می کنه هم کم کم برات مشتری جور میشه و یا کیس ازدواج.

بهش فکر کردی ؟

بله ایناام هست. منم همسرمو برادراش سااالها هرچی کارکردن دادن ب مادرشون واسه خرج خونه . و خونه ساختن واسش. اون پولو نمیشد واسه خودشون سرمایه کنن؟بعدچندسال پیش همسره من یسری وسیله های خونشونو عوض کرد اون یکی برادرشوهرم میخواست ازدواج کنه باز کل وسیله هارو عوض کرد یخچال لباسشویی فرش گاز پرده و.....گف همه چی داغونه زشته 

عزبزم انحصار وراثت کنین حقتونه

دارم عصبی میشم یعنی چی که همش به اسی میگید خودت کار کن؟؟؟؟ اسی کار هم کنه پولاش برا خودشه فقط میتونه زندگی خودشو بهتر کنه برا خودش طلا و گوشی و ماشین بخره وظیفه اسی نیست برا خونه پدری که دو برابر سنشو داره به فکر بچه هاشم نبوده وسیله بخره 

من درسته مامانم طلاق گرفته جهیزیه امم ناپدریم داد 

برای گرفتن اجازه ازدواج که باید مجبوری میرفتم پیش بابای خودم رفتیم که شوهرم خونه اشو دیده الان با نگرانی ازش چیزی میحوام که یوقت اجبارش کنم عصبی بشه یهو خونه بابامو بگه اون حس شرمندگی هیچوقت آدمو ول نمیکنه درسته با پدرم اصلا رفتو آمد ندارم شوهرمم ۹ سال پیش اونجارو دید 

خودشم شوهرم اصلا به هیچ وجه آدمی نیست چیزیو سرکوفت کنه 

بازم آدم خودش تو دل خودش هزارتا فکرو خیال میکنه

ادم قلبش میترکه وقتی این صحنه هارو میبینه کاش میشد به همه کمک کنم

😔😔😔😔ولی نمیشه