من خیلی بدبختی کشیدم توزندگیم و کارگری کردم الان دیگه اومدم دارم کار یاد میگیرم به مادرم گفتم دختر فلان کس رو میخوام گفت کارو بارت که راه بیفته میرم بهشون میگم اگه دوست داشتن از خداشون بود باشه حالا تعریف از خودم نباشه منم بدنیستم بعد دختره قراره سال دیگه کنکور بده و واس معلمی میخواد بخونه شایدم قبول نشه ولی خدایی من واسم هیچ فرقی نمیکنه که بشه یا نشه من واقعا دوستش دارم ولی میترسم برم بگم طرف کلاس بزاره یا که نمیدونم ولی در نظر دارم اگه مادرم رفت و قبول نکرد برم باهاش صحبت کنم ببینم این حرف خودش هست یا نه اگه حرف خودش بود دیگه بیخیالش میشم آخه دوست داشتن که زوری نمیشه دوست دارم دو طرفه باشه نمیدونم مادرم یکم تهه دلم رو خالی کرد
آهاااااا
انشالاه که قبول شه
ولی مشخصه سنش کمه که کنکور داره
شما چند سالتونه؟
اول بگو چند سالته چنتا بچه هستید
شغلت چیه و چی از خودت داری
تحصیلات چقدره دختره ام بگو چند سالشه تا بهت بگم
امیدت به خدا باشه بهم برسید انشالله
چند سالته داداش؟
خواستگاری بچه ها نرید.
بچه ها شمام ازدواج نکنید!
اخی چقد یاد عموم افتادم بنظرم خودت با دختره صحبت کن ببین نظرش چیه اوکی بود ک مبارکه نبود بیخیال قسمتت نیست
شما سعی خودتو بکن اگه برا هم باشین ناخوداگاه قسمت هم میشین
انشالله هرچی به صلاحتون هست همون بشه شما قدم اولو بردار توکلت ب خدا
چندسالته؟
پسری ک انقدر تلاشگره و ظاهرا دختر باز نیست و دور پیشرفتشه
از خداشونم باشه!
اگ مادرت بگ یکم کلاس ک میزاره .ولی اگ خودتت باهاش وارد رابطه بشی صمیمی بشین بهتره راحتر بهش میرسی ...انشالله ک مشکلت حل بشه ازدواج موفق داشته باشین
از من ب تو نصیحت هیچوقت هیچوقت حرف بزرگترتو زمین ننداز ب حرف مادرت گوش کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
