سلام
وقتتون بخیر
خواستم اگه میشه لطف کنید و با نظراتتون راهنماییم کنید
من ۲۷ سالمه و مجردم
متاسفانه از طرف شوهرعمهام که حتی از پدرم هم بزرگتره مورد تعرض فیزیکی قرار گرفتم
چون عمهم و شوهر عمهام بچه ندارن از بچگی یه جورایی تو بغل خودشون و کنارشون بزرگ شدم،
الان هم تو شوکم هم حالم به شدت بده
فقط تونستم به مادرم بگم
پدرم مشکل اعصاب داره و شدیدا به عمهم وابسته و عمهم چون پدرم بیکاره از جهت مالی هم ساپورتش میکنه
من اگه چیزی میگفتم دعوا بدی میشد و همه بر علیه خودم و مادرم میشدن
چون خانواده پدریم پشت عمهم هستن و هرگز بخاطر آبروشون پشت شوهرش رو رها نمیکرد
پدرم هم خیلی مادرم رو کتک میزنه
و شاید با شوهرعمهم برخورد می کرد اما بعدش تلافی شکراب شدن رابطهش با عمهام رو سر ما خالی میکرد.
الان همه تلاشمو میکنم که با شوهر عمهام روبهرو نشم هرچند که اجتنابناپذیره و بالاخره ممکنه بازم رو به رو بشیم
لطفا بهم راهنمایی بدید
حالم واقعا بده
انقدر که روز تولدم وقتی شنیدم قرار بیان از فشار روحی بیمار شدم تا الان که چند روز میگذره.