قهریم😓💔
من صحبت کردم خط قرمزها و حدومرزمو هم گفتم همش شیره مالیدن سرم کلا غوغا شد
منم داد زدم چون دوست دارم نمیتونی هرکاری دوست داری بکنی کاری نکن از دوست داشتنت خسته شم چون دیگه نمیتونم باهات زندگی بکنم، یا من یا دخترای دوروزه! اگه از دستم بدی دیگه نمیتونی منو دوباره بدست بیاری اگه دوستم داری قدرمو بدون و اینجوری نکن بامن چون واس خودت گرون تموم میشه
و رفتم تو اتاقم اونم پاشد رفت، من خطمو خاموش کردم چون حرف حساب حالیش نبود و هی گولم میزد خیلیم از دستش شاکی بودم الان چهار روزه ازش خبر ندارم😓
بااینکه خودم این حرفارو زدم و به رو خودم نمیارم ولی خودم بیشتر دارم دق میکنم خیلی دوستش دارم😭😣 بنظرت چیکار بکنم؟آیا کار درستی کردم؟