سلام من ۲۰سالمه
با پسری ک با همچیش ساختم ولی بفکر پیشرفتش بودم ولی خدش نخاست ناامید شدم ازش
دیگه اعتماد بنفس منو گرفته بود
چون توی یک خانواده سم بدنیا اومده
بشدت مودی بی ثبات
بشدت کمبود محبت داره
و نمیدونه چکنه و سادس
کمترین کارش اینکه از دانشگاه انصراف داد و به حرفم گوش نکرد
دروغ میگفت برا اینکه نگرانش بشم
گفتم عب نداره..فرصتدادم
ولی الان دیگه نکه نتونم
ناامید شدم نسبت بهش
بهش گفتم من علاقه دارم برام وقت بزاری همچی دوطرفس ولی اگه سربارتم میتونی بگی
میرم دشواری نداره ک
بنظرتون خوب گفتم؟
من ثبات دارم
برا چنتا رفیقمم حد و مرز دارم
بدم میاد بلاتکلیفی