چیکار کنم امقدر ساکت و دور از جمع نباشم؟؟؟اصلا حرفی برای گفتن ندارم

چند روز پیش با خواهر شوهرم ابنا رفتیم شمال انقدر من حرص خوردم تو اون سفر....خواهرشوهرم خیلی زبون داره صداش قشنگه یجوری حرف میزنه همه جذبش میشن تو جمع همه باهم صحبت میکنن پلی من هیچ حرفی ندارم نمیدونم اینهمه حرف از کجا میارن... احساس میکنم شوهرم منو باهاش مقایسه میکنه من صدام بده اصلا بلد نیستم حرف بزنم هرموقه هم خواستم یه چیزی لگم هیچکس به حرفم توجه نکرده اصلا نمیفهمن چی میگم همیشه باید دوبار تکرار کنم تا بفهمن...یه مشکل دیگه ای هم که دارم وقتی حرف میزنم با شوهرم همیشه یجوریه که ازدستم ناراحت میشه....ذنگار بی ادبانه حرف بزنم در حالی که خیلی سعی میکنم حرفمو جوری بگم که ناراحتی پیش نیاد