با شوهری ک همش با حرفاش منو میاره پایین اعتماد ب نفسمو داغون کرده چه کنم؟

بمیرم عزیزم اره بخدا درکت میکنم ک چقد حس کم بودم میگیره ادم اون لحظه و دلش میشکنه

خدا لعنتش کنه خدا ب دلت صبر بده ببین ایراد ازت گرفت بگو پولشو بده عمل کنم و هزار تا حرف دیگه...

تازه من دارم غصه میخورم ک رفته از زندگیم پیر شدم انقد غصه خوردم واسه این ادم سمی

شما هم بکوبونش و بعد کوبوندن و دعوایی که راه افتاد بگو این در عوض اون حرفی بود که بهم زدی و اعتماد بنفسم رو کشتی 

مثلا صبح زود بیدار شدن خودت و تنبلی اون رو مدااااام بروش بیار و هرروز غر بزن که چرا نمیری مثل آدم سرکار مردای بقیه از خروس خون بیدارن ای چه وضعشه 

کم کم می‌فهمه که نه خودش هم ایراد داره دیگه حرف مفت بهت نمیزنه 

هر چی هم گف جوابش رو با کارای خودش بده 

مثلا پول نداد بهت بگو تا لنگ ظهر که بخوابی عرضه نداری پولی دربیاری واسه زنت حق داری بعدم بخند 

عزیزم ی چیز بگم شاید چون ازش سر تر و بالا تری اینجور بر خوردی داره، من چون خودم درس نخوندم و هیچی وفتی میگم هیچی یعنی هیچییی هاااا بلد نیستم ازش احساس پایین تری میکنم چند بار گریه کردم گفتم من تو جمعای مهمونا و دوستا و همکارا تو بین خانوما خجالت میکشم اونا با سوادت همچی بلدن من نه، من حتی هنوز کنکورم ندادم بعد بخاطر همین هی میخواد کمک کنه بهم 

بعد چون شوهرم میدونم سطحش از خودم بالا تره من گاهی اوقات هی سرکوفت میزنم بهش 

شاید بخاطر همینه شوهرتون اعتماد به نفستون میاره پایین

همسر منم اوایل ازدواج اینجوری بود تعریف از خود نباشه واقعا هرکسی میبینم میگه خیلی خوشگلی و از همسرت سری

ولی اون اوایل که من بچه بودم همش تحقیرم میکرد از همه چیم ایراد میگرفت مسخرم میکرد منم باورم میشد گریه میکردم داغون شده بودم مثلا مادرش تا شوهرم سردرد میشد میگفت چون بهت سر هست چشم میخوره و.... 

😐😐

اخه من هیچ ایرادی ندارم فقط مثل دختر های الان باز نمیگردم لباس های خوب رنگی نمیپوشم چون اجازه هم نمیده همیشه مانتو مشکی بیرون میری دخترا همه تیپ میزنن اینم اونا نگاه میکنه الهی چشاش کور بشه آرزومه

منم میگم اصلا تاثیر نداره روش 

هیز عوضی ایشالا کور بشییی دیگه کسیو نبینی

تو ام بکوبش تو ام اذیتش کن

بقران منم هیچ ایرادی نداشتم ولی این پیدا میکرد

فکر کن همینم برای رابطه سمتم نمیومد حتی مستقیم ازش میخواستم پسم میزد یه بار بهش گفتم فکر کردی چی هستی که منو پس میزنی بیرون فقط کافیه ی ذره رو نشون بدم ببینی چ مردایی دلشون میخواد ی لحظه هم صحبتم بشن دیگه اینارو گفتم دعوای بدی شد ولی یکمی حساب کار دستش اومد

غلط میکنه ، یه روز که باهم خوب هستین بهش با ارامش حرف بزن بگو من چه مشکلی دارم که تو همیشه اینجور میگی؟ بگو یه موردش رو بگو شاید بقیه دروغ تعریفمو میکنن خودمم بدونم بعد بگو من میدونم هیچ ایرادی ندارم اما تو اینجور میگی اعتماد بنفس من میاد پایین تو هم خیلی ایرادات داری بعد ایراداتشو بگو ، بعد بگو من چون همسرمی چیزی نمیگم چون زندگی جای ایراد گرفتن نیست و ازدواج هم نکردم طلاق بگیرم و دوس پسر و دختر هم نیستیم پس موقع عصبانیت به شخصیت هم ارزش بدیم و احترامات بینمون رو با این کوچیک کردن همدیگه ازبین نبریم . تو تذکر بده تا بدونه شاید تا حالا کسی نگفته بهش که با کوچیک کردن یکی تو بزرگ نمیشی 

بعد خیلی کم ابراز علاقه کن بهش زیاد دسترسش نباش تا اون بیاد سمتت تا ترک کنه این اداهاشو