2752
2734
عنوان

یکی بیاد منو بکنه نصیحتت

| مشاهده متن کامل بحث + 2247 بازدید | 160 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2731
خدایی ۳۰ هزارررر؟؟ اینقدر گفتن معلم کم داریم معلم کم داریم از اونور بوم دارن میوفتن دوسه سال دیگه ف ...

بابا حداقل خوبیش اینه از همون اول حقوق میگیری😂...اره تجربیا راحت تر از انسانیا میتونن برن فرهنگیان...من حتی سراغ دارم رشته تجربی رتبش ۲۰ هزار ۲۵ هزار اینا بوده الان فرهنگیانه

نبابا میدونی محیط مدرسه واسه ما چون دانش اموز بودیم پر از استرس بوده،و وایب منفی داریم بهش

وگرنه معلم شیم راحته اتفاقا😁هر روز صب خوشگل میکنی میری واسه همکارات چشم و ابرو میای😂بعد تدریس کردن هم چیز باحالیه بنظرم

ارزوهاتو فالو کن🙃💚مطمئن باش یروز بک میدن🙂
بنظرم معلمی و وکالت و پزشکی و چند تا شغل دیگه باید عاشقش باشی وگرنه هم خودت خسته میشی هم به دیگران ت ...

🥹😍نه ندیدمشون،حتما بعد کنکور میبینم

اره واقعا بعضی شغلا حوصله فولادی میخواد و یه عشق و علاقه پشتش لازم داره،عشق تدریس و پزشکیم از جمله اون کاراست...

خیلی از بچه ها از یه پایه به بعد و تحت تاثیر ی معلم بد از مدرسه زده شدن

ارزوهاتو فالو کن🙃💚مطمئن باش یروز بک میدن🙂
بابا حداقل خوبیش اینه از همون اول حقوق میگیری😂...اره تجربیا راحت تر از انسانیا میتونن برن فرهنگیان. ...

اره خب آخه اولویت بیشتر بچه های انسانی فرهنگیانه قبولیش خیلی سختره 

اونم حرفیه😂😂🗿

🥹😍نه ندیدمشون،حتما بعد کنکور میبینم اره واقعا بعضی شغلا حوصله فولادی میخواد و یه عشق و علاقه پشتش ...

دقیقاااا 

حالا یسری هام برعکسن و بچه های ۱۰ و ۱۱ رو میرسونن به ۲۰

خیر بابا نمیتونی بشی😂🤝🤐

لطفا به نیت حاجتم صلوات می‌فرستید؟؟ ممنونم زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
واقعن؟؟ بد شددد ک

خب نکن .اگر پشیمون شی که بدتر میشه که 

لطفا به نیت حاجتم صلوات می‌فرستید؟؟ ممنونم زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
2756