حالا دونفره رفتن همچین حالی هم نمیده بیخیال
بلیط سینما خودت رزرو کن دوتا برنامه دوتایی بچین رستوران بلیط جاهای دیدنی که لشگر راه نندازه
ببین شوهر اول منم همین طوری بود تازه یه اخلاق دیگه هم داشت با من کلامی حرف نمیزد تهش میگفت شامو بیار بعد یکساعت با مامانش تلفنی حرف میزد پنجشنبه ها هم خونشون بودیم من اون آخرا لج کردم گفتم خودت تنها برو و نتیجش شد بعد یکسال طلاق یعنی سر یع دعوای الکی چون باهام لج شده بودن نذاشتن دیگه برگرده خونه
اینکه همش زیر سر مادرشه توش شکی نیست.
همین مادر اگه شما دعوا کنید شوهرتو پر نمیکنه؟درسش نمیده؟
احساسی برخورد نکن.
شرایط تو الان اینجوره بپذیر و آروم باش.
من گفتم شرایزم مثل تو هست مادرشوهرم جلو میشینه من عقب پسرمم رو پاهام!نزدیک ۵ ساعت یه بار شرایطم اینجور بود!
خب الان دعوا درست کنم سر این موضوع آخرش چی میشه؟
شوهرم خودش میره منو بچه ام باید تنها خونه بمونیم!
خستم کاش زبون ادم حالیش بود کاش مامانشم واقعا واسش منفعت داشت واسش کاری کرده بود
این عید که باهاش رفتیم مسافرت من ارایش میکردم و لباس عوض میکردم هر سری به خواهرشوهرم میگفت بعضی زنا فقط بلدن ارایش کنن تیپ بزنن و برینن تو زندگیشون یعنی به زندگیشون نرسن تمیز کاری و پخت و پز و ظرف شستن برن بگردن به من تیکه کنایه مینداخت
تنها راه اینه باهر سیاستی یه سفر دونفره باهاش بری دیگه حالا هرجور شده راضیش کنی
بعد تواون سفر همه جوره بهش حال بدی سرحال باشی بخندی لباسای خاص براش بپوشی واون ببینه چقدر دونفری بهش خوش میگذره اونموقع اونی که مشتاقه برای دونفری اونه
فقط باید این یه دفعه سفرو یه طوری جورش کنی
تو فقط کاری که گفتمو بکن.
بعدم آتو دست هیچکس نده خصوصا اقوام همسر!
اول زندگیته هنوز راه زیادی مونده...
میدونی باید چی جواب میدادی؟
میگفتی اره مادرجون حق با شماست.بعضی زنها عرضه زندگی ندارن.همه که مثل شما زن زندگی نیستن!
هندونه بده زیر بغلشون تحویلشون بگیر با خنده خوش رو.
اینا در دراز مدت باعث میشه جایگاهت عوض بشه و توی چشم شوهرت بهترین ادم دنیا باشی.
کم کم خودتو دور کن.وقتی خوب باشی و دور باشی بهتر میخوان تورو
خب دختر خوب تو که میدونی اینا اینجورین خودتو بد نکن پیششون.اگه باهات لج کنن میخوای چیکار کنی؟مادرشوهرم گفته شوهرم منم نبره خونش!
من این اشتباه رو کردم تو نکن.
ما دعوامون شد به شوهرم گفت زنگ بزن باباش بیاد ببرش شوهرمم زنگ زد.
تو این حین شوهرم داشت خفه ام میکرد با دستاش مادرشوهرم فقط نگاه میکرد!!!
قصدت که جدایی نیست؟
منو اورده گذاشته خونه مادر شوهر تو اتاقم
مادر شوهر تو حیاط
خودشم با پسر خاله ش رفتن بیرون
داشتیم برمیگشتیم گفت شب بریم خونه مامانت
ولی من گفتم نه خستم میخوام برم خونه تو دل خودم گفتگشتن و تفریحت با ننه ابجیته شب میخوای بری خونه مامانم تعریف تفریح رفتنت کنی
حق داری یکی از دوستای منم شرایطش مثل توه چند ساله مقصر هم شوهرته هم مادرش اون بزرگتره باید درک کنه هر بار باهاتون نیاد ولی کوتاه نیا اوله زندگیته الان درستش کن همیشه بگو آرزو به دل موندم دوتایی جایی بریم ولی دعوا نکن کوتاهم نیا
