ای جااانم به سلامتی عزیزم ان شالله فسقلیتو سالم بگیری بغلت
نگران چی هستی عزیزم خدا خودش کمک میکنه این روزا میگذره خاطره میشه برات عزیزم
منم برا دومی وقتی رفتم بیمارستان زایمان کنم پسر اولم دوسال و ۴ ماهش بود فکر کن کوچک بود چقدر وابسته من بود زنگ میزد گریه میکرد میگفت مامانی اوخ شدی دلد دالی چقدر جیگرم آتیش میگرفت درد زایمان یادم میرفت اون لحظه
زایمان کردم اومدم خونه روز بعدش بچم زرررد شد خدا نیاره برا هیچکس زردیش خیلی بالا بود ۴ روز بیمارستان بستری بود خودم بالا سرش بود پسرم زنگ میزد داداشی کی میا داداشی اوخ شده داداشی موتوری برام بخره
ناشکر نباش عزیزم توکل کن به خدا
منم نگران یه شب بیمارستان بودم چطور بچم تحمل کنه غصه شو میخوردم طوری شد زردی داشت شدید که ۴ شب دیگه ام بستری شدم پس بسپر به خدا فقط بگو بچم سالم و سلامت بیاد بغلم میگذره دیگه همه چی الان پسر دومم ۱۱ ماهشه