سر کوچکترین چیز حتی وقتی میخام آشغال بندازم میگه چرا فلان چیزو دوز انداختی! باهم تو ی ساختمونیم
یا وقتی میخام برم دکتر و یا جایی ک دلم نمیخاد بدونن بازم ازم میپرسه و من مجبورم همش دروغ بگم😔
دلم نمیخاد بهش بی احترامی کنم یا تندجواب بدم
ازینورم نمیتونم جدی و قاطعانه بزخورد کنم روم نمیشه اصلا
نمیدونم چیکار کنم واقعا😔
بی اهمیتی
جواب سر بالا و سکوت
اگه شوهرت نگه خبر کشی نکنه خوبه میتونی درس کنی
اول اینکه ساکت آروم باش انگار هر چی میگه نمی‌شنوی و کار خودت لکن و دوما اصلا نگو بگو میرم بیرون دوری بزنم محل نزار کم محلی کن عادت کنه
وقتی گقت چرا بگو من اینجوری صلاح دیدم ..
بعضی فضولی ها هم جواب نداره اصلا جواب نده بحث رو عوض کن
سوال کرد اززت جای جواب دادن ببندش به رگبار سوال دیگه بعدش جرات نمیکنه سوال کنه چون باید به ۲۰ تا سوال جواب بده
بگو جایی کار دارم
باز میگه خب کجا بگو جایی ببخشید دیرم شده بای
زنگ بزن بچه محلاتون بیان بدزدنش ازدستش راحت میشی میره تمام خودتوانقداذیت نکن😁😄
پرسید کجا میری یا کجا بودی بگو یه جا کار داشتیم باید میرفتم. اگه باز ادامه داد کجا بگو چیز خاصی نبود یه کار شخصی داشتم. همش سربالا جواب بده
منم همینم با هرکس بگو بخند کنم از دیر میپایه ببینه کدوم زنه مشکلی نداره یه وقت گیر بده بهش و.. تو همه چیز دخالت دارن
هیچی راهی نداره
فقط اجاره نشینی یه جای دیگه
