آقای خرچنگ تو باب اسفنجی که پول دوست داره شوهر من همونه دقیقاوقتی حاضر نیس به خاطر خوشی من از حرفش برگرده میزنه بیرون از مغازه میشه خسیس دیگه خیلی خسیس بود خودمو میکشتم ماهانه یه مبلغی به خودم بده برای خودم نمیداد دخترم که به دنیا اومد از زمانی که دخترم شروع به راه رفتن کرد بیرون شوهر منم درست شد به خاطر اینکه دخترش هر چی اشاره کنه براش میگیره برای منم درست شد الان یه کارت همیشه پر میکنه فقط برای روزمره هام هر وقت هم خرید بخوام برم بگم پول بریز میریزه