خانما من اصلا دلم نمیاد بگم پسرم شیطونه
چون عاشقشم،الان ما نشستیم اینم یه چراغ قوه تو دستشه هی میزنه به چشمامون😉
من اصلا جرات فکر کردن به حاملگی رو ندارم
من صبح تا شب با پسرم تو خونه تنهام اصلا اذیتم نمیکنه،فقط همش میگه یه چیزی بده بخورم و سرش تو یخچاله
ولی همینکه شوهرم میاد خونه جنگ جهانی شروع میشه،یا اینکه بریم خونه کسی،پسرم یک ثانیه نمیشینه همه هم به من میگن پسرت فضوله خدا بهت صبر بده
هرچه هم من ازش تعریف میکنم میگن ماست مالی میکنی
من اعتقاد دارم آدم اگه تصمیم گرفت بچه دار بشه باید پروژه رو یکجا تمام کنه،الان خونه ی من کاملا ایمنیه،تلوزیونم زدم تو دیوار،هیچ میز و عسلی تو خونه ندارم،از طرفی بچه با فاصله سنی کم باهم همبازی میشن نیازاشون در یه سطحه،
اگر بخوام فاصله بندازم بینشون کل عمرم باید در حال بچه داری باشم😶پس کی زندگی کنیم؟
یه مدت روی دیوارها خط میکشید
یه مدت گچ های دیوار رو میکند
یه عادت دیگه هم که داره همش خوراکی میخواد بعد مبلا و همه جارو کثیف میکنه،منم با شامپو فرش پشت سرش تمیز میکنم
خیلی حالم بده
اعصابم انگار شده اندازه یه نخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
