دخترگلم کجامگه زندگی می کنیدچسبیدیدبه این افکارپوسیده..به خاطربکارت یه عمرمی خوای بایه اقایی که هیچ تعهدی به زندگیتون نداره ببخشیداختیاربندتنبلش رونداره زندگی کنیدوباکلی تنش واسترس دست وپنج نرم کنیدکه ایافلانی خیانت می کنه یانه..بروتراپی یه تصمیم درست بگیددهن بینم نباش
خواهرمن دوبارازدواج کردهردوباشکست مواجه شدولی خودش رونباخت مستقل شد بالاخره ازدواج موفق روتجربه کردش .شماهم نترس .امضاتو حتمی کن گل دختر
آره واقعاااا افرین بخاطر مهریه پشیمون شده عوضی
ببین الان من دوباره رفتم مدرسم ثبت نام کردم اما نمیتونم بخونم نمیتونم شروع کنم الان خرداد امتحان شروع میشه ۹تا کتاب باید امتحان بدم هیچی نخوندم
حالم واقعا بده
حس زندگی کردن ندارم همه چی برام تاریک و مبهم هست
عزیزم ما تهران هستیم اما متاسفانه طرز فکر مادرم قدیمی هست و همچنین فامیلا
همینا باعث شدن که من اینطوری فکر کنم بپرسم
و به اجبار ازدواج کنم
حالا ک دارم طلاق میگیرم از این میترسم که دیگه هیچوقت ازواج نمیکنم چون مادرم انقد تو گوشم خونده واسم یه مشکل بزرگ شده
بی خیال شونسبت به حرف های مادرت ..بروتراپی. چندجلسه ..درساتم شروع کن به خوندن عزیزم ..دخترگل شوهرهمیشه هست ولی پسرخوب کمه ...شماادامه تحصیل بده انشاء الله وارددانشگاه ومحیط کارشدیدبه حالای خودت می خندی ...سنی نداری تازه اول راهی اشتباه کردی دیگه تکرارش نکن
اگرازلحاظ مالی مشکلی نداری آموزشگاه زبان برو ..کلاس موسیقی برو.شروع کن به درس خوندن...
یه دفتربردار هرروزقبل ازخواب وبعدازبیدارشدن آرزوهات بنویس وسه باربنویس خدایاشکرت..هرشب مراقبه برواعتمادبه نفست روببربالا..ترتپی که گفتم برو ..حتما موفق میشی
