ازدواج با معلم_کاربر آقا

ساعت کاری کم باعث میشه به خونه بچه اش برسه

امنیت شغلی و زیاد با ارباب رجوع های مختلف سرکار نداره یا بچه ها هستن یا مامانشون با معلمای دیگه

تابستونم کلا تعطیل

حقوق بازنشستگی هم داره

من ناخودآگاه از بچگی معلم‌ها رو دوس داشتم الانم که بزرگ شدم دوس دارم با یکیشون ازدواج کنم

الان یه مثال عینی میزنم برات قشنگ درک کنی.

من معلمم شوهرم نظامی.

یه پسر کلاس اولی دارم که شوهرم می بره و میاره.

یدونه پسر یکساله دارم که با خودم می برم مدرسه پرستار نگه می‌داره.

از مدرسه برمی‌گردم شروع میکنم به لباس شستن و نظافت و غذا برای فردا که اکثراً ۱۲ که میام خونه تا ۹ شب سر پا ایستادم.

شوهرمم ساعت ۲ از سرکار میاد می‌ره استراحت تااااااا فردا.

منو اگه یکبار ببره برسونه مدرسه آنقدر ناز و ادا میاد که دفعه بعد خودم میگم نیا با اسنپ میام.

هزینه رفت و آمد و پرستار بچه با خودمه. بقیه حقوقم صرف پس انداز و لباس خودم و بچه ها میشه.

دقیقاً یه نوکر مفت که تازه پول هم میاره تو زندگیه یه مرد مفت خور.

خب کدوم مردی بدش میاد؟

موقعیت اجتماعی

تعطیلات

شخصیت اجتماعی

و... خیلی ها رو دیدم دختر همسایه داشتیم معلم طلاق گرفت با بچه اش زن یه پسر مجرد از خانواده سرشناس شد چه زندگی داره فقط باید دید اینقدر هم همو دوست دارن که حد نداره دو تا هم بچه اورده

عزیزم منم شرایط شمارو دارم .... فقط چند پله بدتر‌‌‌‌‌.... چند ساله حقوقمو شوهرم گرفت  الان که میخواد خونه رو سند بزنه قرار بود نصف نصف باشه (البته به خاطر طلاهای عروسی و مجردی  سهم من از پول خونه خیلی بیشتر بود)... رفته با مادرش محضر... مادرش نزاشته نصف خونه رو به نام من بزنه  همشو زده به نام خودش.... قول داده بود  نامردی کردن  حالا به نظرت من چکار کنم ؟؟؟؟!!! خیلی داغونم  خییییلی😔

به روی شوهرت اوردی؟

وااا ... به روی کجاش نیارم؟؟؟!!! بعدش کلی دعوا کردم... ولی فایده نداشت... الانم سند رو زده به نام خودش... ببین من به اندازه ی تمام زندگیم اعتماد  داشتم بهش اما اون  این کارو کرد ... میگه فرقی نمیکنه منکه نمیخوام فرار کنم  بعداً( یعنی چن  سال بعد) به نامت میکنم یه چیزی!!!!!! ولی من الان حقمون میخوام

 حالا شما میگید من چکار کنم؟؟؟ قهر کنم برم که از خداشه! یه بچه ی سه ماهه دارم  اگر ببرمش از خداشه شبا راحت می‌خوابه     اگر بزارمش  میبرش پیش مادرش شیرخشکیش میکنه!!!

دارم روانی میشم!!! 

از مهریه و اینجور چیزا هم حرفی نزنید چون این خونه جدای از مهریه حق خودمه   پول واقعیه خودمه  ... در واقع ازم دزدیدن😔

تایم کاریش نرماله فقط پنج ساعت در روز درگیرند،  تابستون آزاده ، محیط کاریش امنه، درکل واسه خانما شغل خوبیه

اگر میخوای محکم برخورد کنی میتونی شکایت کنی بابت سهمت. قطعاً هم نتیجه میگیری چون کارمندی و برای خونه پول از حسابت واریز کردی. با یه وکیل صحبت کن مطمئنم به نتیجه می رسی. از اون خونه هم هیچ جا نرو. خونه خودته. 

اگر من جای شما باشم همین کارو میکنم.

همین الآنم میبینم شوهرم کمک نمیکنه منم برای خرید خونه و ماشین براش پول نمی‌ذارم. دارم کم کم جمع میکنم که خودم تنها برای خودم بتونم چیزی بخرم. نمی‌فهمم چطور نرفتی برا انتقال سند؟

چرا اجازه دادی همراه مادرش بره؟

بچه ی نوزاد داشتم . خونریزی و پارگی زیاد داشتم . نمیتونستم راه برم . بچم زردی زیاد داشت حالم خیلی خیلی داغون بود اون دو هفته ی اول... خونه هم همون دو هفته ی اول جور شد.... رفت و همه رو به نام خودش زد... الانم جوری رفتار میکنه انگار طوری نشده  میگه مال منو تو نداره   ... ولی من می خوام سهم خودم مال خودم باشه.... اخلاق و رفتارش در همه زمینه ها خوبه... اصلاً نمیدونم چرا اینکارو کرد‌‌.. ...  باورم نمیشه!!!! آخه خیلی آدم معتقدیه!!!! نمیدونم واسه چی اینکارو کرد.... اینقدرررررر حرصم گرفته .... اینقدررر لجم گرفته ... اصن فکرشو میکنم اشکم درمیاد...‌ خانوادم پشتم نیستن😔

نه شکایت و این چیزا رو‌ نمیتونم

حس میکنم از قصد اون زمان خونه را رو کرد که شما نتونی وارد مراحل بشی.

پس اگر معتقده از در دین و مذهب وارد شو.

بگو پول زن ماله خودشه. اگر مال من و تو نداره چرا همشو به اسم من نزدی؟

شوهر من به امام حسین خیلی اعتقاد داره من بهش گفتم واگذارت میکنم به همون امام حسین. هر حقی به گردنت دارم امام حسین هم این دنیا هم اون دنیا حقمو ازت بگیره و من ببینم

ممنون که به حرفام گوش دادی و پاسخ دادی..... آره از قصد بوده...  با این کاراش افسردگی زایمانمو چند برابر کرد....  همیشه خودش میگه در واقع همه ی پول خونه مال تویه چون تو تونستی سرجمع کنی خونه رو بخریم  ولی متاسفانه به نامم نمیزنه.... منم خیلی جلو خودش نفرینش کردم و گفتم واگذارت می کنم به خدا ... انشاله جوابتو بده  ولی فایده ای نداره.... نمیخوام وارد مرحله ی دعوا و قهر و  وارد کردن خانواده ها به این قضیه بشم... ولی فک کنم دیگه راه چاره ای نباشه! ممنون جواب دادی

فداتشم عزیزم. مطمئن باش خیر نمی‌بینه. الان کارت حقوقت هنوزم دست شوهرته؟

آره ... ولی اینقدررر وام گرفتیم  به محض واریز حقوق  چند تا بانک همزمان کل حقوق رو برداشت میکنن  نه تنها صفر میشه بلکه خودمون دوباره باید مقداری واریز کنیم تا برای قسط کم کنه!!!! الانم این منم که دارم قناعت میکنم توی زندگی  تا کمی اوضاعمون بهتر بشه!!! ولی متاسفانه کسی قدر نمیدونه! دیگه از جنگ و جدل و بحث و دعوا هم خسته شدم ... اینقدر توی زندگی از خودمو خواسته ها و آرزوهام گذشتم که شد این... لطف مکرر  وظیفه ی مقرر میشه!...

اگر یک خانواده ی درست و حسابی و پشتیبانی می‌داشتم  شوهرم و مادرش دست و پاشونو جمع میکردن !!! 

خدا نگذره از مردای قدرنشناس