امروز با مامانم و خواهرم دعوام شد تاپیک های قبلیم هست،الان صدای مامانم می‌شنوم داره به بابام میگه این خرابه، اهل هزارتا برنامه هست، این باید زندگی همه دخترا ببینه دق بکنه، بابام گفت برم بکشمش خیالت راحت بشه؟ گفت ولش کن تا به درد خودش بمیره، بابام گفت این که از خونه بیرون نمیره اصلا، میگه با گوشیش هزارتا برنامه پیاده میکنه، کشی نخواد کاری کنه... آخه چیزی هم ندیده ازم، کاری نکردم... وای یه حرفایی میزنه حالم داره بد میشه، نمیتونم هم برم دفاع کنم چون اوضاع خیلی خراب میشه و بابام دعوای بدی راه میندازه، الان بابام هی محلش نمیزاره اون بدتر میکنه.... 😔 بچه ها دعا کنین بمیرم... دیگه هیچ جوره نمیتونم از خودم دفاع کنم، هیچ جور... هرکاری میکنم براشون انگار ریختم تو چاه... اگر هم دفاع کنم کسی پشتم نیست... کاش امشب شب آخر زندگیم باشه...
مادرته یا نامادری؟
مامان خودته یا مادر خونده
خدا بدلت آرامش بده
چرا بمیری
اتفاقا قوی بلند شو برو موفق شو خوشبخت شو مستقل شو از اون خونه برو بذار اونا با غبطه بخورن بع موفقیت و حال خوب و زندگی تو
میدونی من کلا اهل دروغ نیستم، از سر اعتماد و حس حمایت نشستم باهاش درددل کردم ولی علیه خودم میگه بهم... هیچ چیزی ازم ندیدن هیچ وقت، جوری که پشت سر سرویس مدرسه ام میومدن!!!! باورت میشه؟! ولی هیچ وقت هیچ وقت هیچی ندیدن ازم... ولی کلا با من لجه انگار چشم دیدن خوشبختی یا زندگی من نداره... 💔هیچ مادری اینجور نیست...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
