منم تقریبا اینجوریم . یه شب دایی شوهرم زنگ زد گف فردا نهار میایم خونتون بعد من همون وقت رفتم قرمه سبزی درست کردم برا ۸ نفر واضافه تر . خودمون ۳ نفر بودیم . میوه و شیرینی و ... اینا هم گرفتم تا ۳ شب همرو آماده کردم گرفتم خوابیدم بعد صبح شد دیدم زنگ زد گفت ببخشید ما از شهر شما رد کردیم نمیایم یعنی میخاستم خفشون کنم ولی دیگه تصمیم گرفتم تا چن ساعت قبل مهمونی هیچی درست نکنم