دیشب مهمونی تولدم بود البته ما دو روز بعد تولدم مهمونی گرفتیم فقطم پدرومادرهمسرم و مادربزرگش و پدرومادرخودم بودن(همینا فقط تو شهرمون هستن)
به شوهرم گفتم کیک بگیریم گفت گفتم مامانم بپزه ببخشید دستم خالیه نمیتونم آماده بگیرم🥲گفتم این چه حرفیه عشقم کیکای مامانت می ارزه صدتای بیرونو.😭😭😭😭
بعد دیگه مهمونا اومدن همسرم سرکار بود وقتی از بیرون اومد دیدم یه کیک خوشگل دستشه🥺🥺🥺واقعا بغضی شدم چون میدونستم دستش خالیه نزدیک عید کلی قسط داره😭اما این همه ماجرا نبود موقع کادو دادن که شد یه پاکت بهم داد
بقیشو زود مینویسم