«عشق و روان درمانی از اساس با هم نمی خوانند. درمانگر خوب با تاریکی می جنگد و در جستجوی روشنایی است، در حالی که عشق به رمز و راز زنده است و به محض تفتیش فرو می ریزد. و من از جلاد عشق بودن بیزارم.»
سو برداشت نشه! نگفته که وارد رابطه بشه. بلکه تو ذهنش یه مدت داشته باشه و کلنجار بره و مهم تر اینکه سرکوب نکنه و به طرف هم نزدیک نشه و دلایلش رو بررسی کنه و این بررسی معما عشق رو حل میکنه. الان اسی هم همین کار رو داره میکنه و دلایلش مثل سردی شوهرش و کمبود عاطفی رو داره پیدا میکنه و در آخر میفهمه که این احساس بخاطر چی هست و رمز و راز و پرده واسش کنار میره.
بعدش هم اینقدر غربی شرقی نکنید انسان ها در غرایز و عواطف 90 درصد مشترک هستند. الان تو کشور ما طوری تبلیغ شده که انگار تو آمریکا خانواده و ارزشش معنا نداره که واقعیت این نیست و اگر بیشتر از ایران نباشه کمتر هم نیست.
در ضمن در حال حاضر ما خیلی وقته غرب زده هستیم حالا غرب دور نیست و غرب نزدیک هست.