خودم میگم..
یبار با دوستم ظهر از دانشگاه پیاده درحال بگو وخنده میومدیم..ی خانومه توکوچه بود...تقریبا۳۷ساله تامارودید بلند بلند گفت ..و قسم به زمانیکه نره اسب ها می‌خندند..همشم یلندوترسناک تکرار میکرد...ماهم دررفتیم..😑😑😑
حضور ذهن ندارم
دیوونه بوده بابا😐
😂😂😂😂
نگران نباش اسکیزوفرنی داشته
😐
😂😂😂😂
رفتار خانومرو درک نکردیم🤭😑😑😑کلا عجیب بودش
شوهرم 😐✋ وقتی اذیتش میکنم انگار زمین زمان‌میخوان انتقامشو بگیرن 🤦♀️🤦♀️ چون خودشو میزنه مظلومیت هیچی نمیگه 😑🤦♀️ از در کابینت بگیر تا استکانا میدونم باورتون‌نمیشه ولی چندین بار امتحان کردم 😑😑
وای نصفه شبی خندم بند نمیاد این دیگه چه سمی بود😂😂😂😂
منمویه بار داشتم از کوچه رد میشدم یه خانمه هم داشت از روبرو میومد یهو بی هوا گفت وای تو دختر خیلی خوبی هستی😶😶بعد تو کوچه هم هیچ کس نبود یه لحظه ترسیدم فرار کردم😂😂
تو دوران راهنمایی ی همکلاسی داشتم اصلا بیا و ببین اینقدر مرموز بود خیلی کم حرف چهره اش بی تفاوت بدون هیچ ری اکشنی و جدی بعضی وقتام اخمو. البته شوخی هم میکرد. اصلا هم اهل دوستی یا گرم گرفتن نبود. ولی تنها هم نبود با بقیه بود. نمیدونم چطوری توصیفش کنم. همون مرموز بود دیکته😅😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
