من یه خواستگار زررررررنگ داشتم کارمند بود مادرش خونه و ماشین داده بود بهش ولی کلا معلوم بود خسیس اند میگفت مهریه باید در توانم باشه طوری که سر عقدم بخوای بتونم بدم بیشتر از چهل تا سکه هم پس انداز ندارم برای کل خرج عروسی و مهریه میشه کلش بشه مهریه عروسی نگیریم میشه تقسیم کرد مدیریتش با خودت منم گفتم باشه ینی بعد عقد طلب کنم صاف چهل تا سکه میدی گفت آره وظیفمه گفتم باشه پس قرارمون این باشه که من به جای جشن نامزدی که پدر دختر میگیره هزینش رو از پدرم میگیرم به علاوه یه مقدار از چهل سکه که سر عقد میدی فقط یه مراسم عروسی میگیریم ینی عقد و عروسی یکی با بقیه چهل سکه هم میرم جهیزیه میخرم نظرت ؟؟؟ گفت عالیه موافقم من دوست ندارم منت کسی رو سرم باشه بالاخره بعضیا با سیلی صورتشونو سرخ میکنن ( ((( البته قشنگ معلوم بود از حرصشه اینطوری میگه وگرنه وضع مالیمون از اونا بهتر بود ))))) بعد پس فردا خانوادت نگن پسره چقدر زرنگ بازی درآورد !!! منم تو دلم میخندیدم میگفتم از خودت زرنگتر ندیده بودی ظاهرا ! نشون به اون نشون فرداش مامانش زنگ زد گفت استخارمون بد اومده 😂
بعدها معلوم شد همش بازی بوده ۱۴ تام به زور شاید مهر میکرد سر و ته همه چیزم میزد
برام عدد مهریه اصلا مهم نبود مخصوصا تو خانواده ما همچین مهریه ای شبیه شوخیه ولی گفتم خدایا هرچی صلاحه پیش بیاد من اینطوری امتحانش میکنم
میخوام بگم طرف فهمیده و قدرشناس نباشه هر کاری کنی زهرشو میریزه