همسرم به زور میگه بیا با اکیب بریم بیرون
میریم ها خوبن دو تاشون ولی اون سه تای دیگه وای ویلا
میبینم مثلا میخوان منو خورد کنن دیگه تو گوش هم حرف میزنن بهم نگاه نمیکنن کنن هم بد میکنن
اونجوری نمیگم ها خدا بدشون نیاد ولی واقعا ما از اونا خیلی بالاتریم چه از لحاظ مالی اندامی ظاهری
ولی خوب مشکل دارن باهامون
همشم میگن اره ما لباس داریم ولی نمپوشیم إل داریم ولی نمیکنیم بل داریم ولی رو نمیکنیم
میگم اخه چی میگین ولم کنین دا
اصلا حالم بد میشه صدقه میندازم بهتر میشم
اینجوری بی شخصیت بودن خوب نیست به من چه همسرت به تو رو نمیده ولی همسر من عادیه به گفته های من اهمیت میده
یه جوری هم میخوام روشون رو کم کنم بهفهمن با کی طرفن همم یجوری حس زنانگیم نمیزاره