واقعا آدمارو نمیشه شناخت
فکر میکردم این داییم آدم درستیه ، دلش پاکه؛ ولی کاملا در اشتباه بودم
حالا بماند که چه رفتارها و صحبتهای مذخرفی رو ازش شاهد بودم
ولی یکی از کاراش که حیلی حال بهم زنه اینه وقتایی که تنهاس یاد من میفته ولی وقتی سرش شلوغه و حالش خوبه حتی جواب تلفنامو نمیده
زمین گیر و بیماره ؛ خالم ازش مراقبت میکنه ؛ وقتی خالم میره به خونه زندگیش سر بزنه؛ سریع زنگ میزنه و میگه حالم بده !!! قبلنا پامیشدم سریع میرفتم پیشش و مثل خر ازم کار میکشید ؛ الان دیگه عین خودش جواب نلفناشم نمیدم
وقتی تو خونش مهمونیه و همه دور همن ؛ یاد من نمیفته ؛ تازه یه بار همه جمع بودن خونش و تدارک شاممیدیدن ، من خبر نداشتم ؛ زنگ زدم برم ، گفت الان حالم خوش نیست ؛ میخوای بیای بالا؟؟؟؟!!!!!!
چند باری هم تو روم مستقیم نگاه کرد و گفت الان یکی باشه پونصد میلیون پول بده برم دنبال درمانم!!!!!!
ماهی از مغازه هاش نزدیک پنجاه میلیون اجاره دریافت میکنه ؛ املاک میلیاردی داره ! اونوقت با من.......
منم گذاشتمش کنار قشنگ