ما سر یه مسئله خیلی کوچیک یا بهتره بگم هیچی باهم ۲ ماهه قهریم
فامیلمون خونشون یه جای دیگست تقریبا ۴۰ دقیقه فاصله داریم فامیلمون رفت خونه دوستم و قراره مارو آشتی بده مثلا فامیلمون گفت اصلا خیلی تعقیر کرده و فلان البته از لحاظ باطنی نه ظاهری
بزارید از خودم بگم من آدمیم که هرچی که بشه دهنم قرصه قرصه
بعد فامیلمون که اسمشو میزارم لیلا «مستعار» گفت آرمیتا«مستعار دوستم که باهاش قرم» که هرچی که به ریحانه «مثلا اسم مستعار خودم» گفتم رو رفته به همه گفته ولی خداشاهده اصلا اینجوری نیست
بزارید از آرمیتا بگم آنچنان باحجاب نبود ولی روسری میزاشت ولی الان هیچی یرش نمیکنه اصلا پسری تو زندگیش نبود اما لیلا گفت آرمیتا دوست پسر داره اونم دوتا من از تعجب شاخ در اوردم اسم پسره رو از قبل میدونستم «چون خود آرمیتا بهم گفته بود همچین پسری بهم پیشنهاد داده و فلان....»بعد گفتم لیلا اسمش اینه..... گفت آره از کحا میدونی و فلان کل آمار پسره رو بهش دادم لیلا پشماش ریخته بود
من اصلا باورم نمیشد اصلاااااا
بعدش رفتم توی روبیکا دنبال کننده هاشو دیدم
بله پسره فالوش کرده بود
و لیلا گفت که وقتی خونشون بودم داشتن به هم پی ام میدادن
خیلی حالم خرابه....
اینم بگم که سن هامون به ترتیب
لیلا ۱۷
من یا همون ریحانه ۱۶
آرمیتا هم ۱۵