اولين بار كه ديدمش اخرين امتحان خرداد ماه بود
بچه بوديم ولي دنيايي عقل داشتيم دنيايي عشق داشتيم ده سال باهم دوست بوديم ده سال عشق ورزيديم ده سال بزرگ شدن همو ديديم باهم تو١٨سالگى رفتيم كارت اهداي عضو گرفتيم
حالا من مجبورشدم با كس ديگه اي ازدواج كنم و از شهرمون وطنمون برم
تو چرا رقتي بي معرفت درسته هشت سال بود نميديدمت ولي خب خيالم راحت بود خيالم راحت بود ك زنده اي
يادته دختر عموت ك رفيق بين منو تو بوددوسال پيش با گوشيش زنگ زد من برداشتم تو بودي پشت خط
صداي گريه هامون اجازه نداد صداي همو بشنويم
من نتونستم حرف برنم منو ببخش من نميتونستم اين كارو كنم تو گفتي يه خرف واجبي دارم گفتم هيچى نگو فقط توروخدا تورخدا جون من زنده بمون گفتي من بميرمم قلبم بخاطر تو همشه زنده س
من قط كردم من خر قط كردم خب چاره اي نداشتم…
لعنت به سال پيش كه استوري دختر عموتو وا كردم و ديدم تصادف كردي و پركشيدي از اين دنياى خراب شده
تو اهداب عضو كردي و قلبت زنده مونده تو قول دادي و سر قولت بودي واي قلبم داره ميتركهههههه چرا ديشب اومدي تو خوابمممم ولم كن بذار تو خال خودم بميرممم اخ قلبم اخ قلبمممم
قربون اون چشات كه اهدا كردي قربون اون قلبت قربونت برم من
كه اورده بودنت تو شهر من اهدات كردن ومن نديدمت…