من نمیخام بدون بچه بمونم نمیخام قبول کنم شوهرم عقیمه 😭 هرکاری کردیم نشد ازش اسپرم پیداشه ای خدا این چ زندگی بود منو انداختی توش 😭
کارهرشبم گریست و فکر کردن تا صبح و خیالبافی های الکی، شوهرم اسپرم اهدایی و جنین قبول نداره بچه پرورشگاه هم که اصلا تو خانواده هامون جا افتاده نیست انقدر ک زشت میدونن ما اصلا فکرشم نمیکنیم باز من به اسپرم اهدایی راضی بودم چون شوهرمو دوست دارم زندگیمو دوست دارم نمیخام ب طلاق کشیده بشه ولی شوهرم هیچ جوره راه نمیاد باهام میگ من قبول کردم بچه دار نمیشم اگه خدا بخاد بهم میده اینو کسی میگ که اسپرمش صفره و حاضر نیست هیچ درمانی کنه😭😭 ای خدا کاش خاب بود همین الان پامیشدم از خاب چرا انقد زندگیم با زجر داره میگذره بخدا گریه امونم نمیده
یه چیزی بگید دلم آروم شه