بیچاره زنداییم سرطان سینه گرفته ..😭😭😭

چون پرسیدی دیدی میگم‌بله

و بنده خدا از سینه شروع شد با اینکه شیمی درمانی کرد

ولی بازم تو کل بدنش پخش شد،دو بار جراحی کرد

۶ سال تمام درگیر بود تا اینکه به مغزشم زد و متاسفانه از دست رفت

سرطان بد دردیه

خدا به زندگیت کمک کنه بتونن کنترلش کنن

 یعنی از سه تا خواهر سه تاشونم درگیر شدند؟ برای خانواده ما هم این مشکل ارثی هست و من تازه از ژنتیک دادم مثبت هست دکتر ژنتیک و انکولوژ گفتند سینه هات رو باید خالی کنی و پروتز  انجام بدی تا درگیر نشی!

چیزی که ما خانمها خیلی دست کمش میگیریم.

من اون روز با یه خانمی حرف زدم گفت من رحم و تخمدانهام درگیر بودند همه رو دراوردم الان باز زده بود به لگنش میگفت این هم چیزی نیست بااز خوب میشم 

خواهر خودمم درگیره عزیزم 

کبد کمی بده فقط 

شیمی درمانی بشه ایشالله جواب میگیره.

من هم از سرطان وحشت داشتم تا اینکه همه شونو دیدم یه خانمی هردوتا سینه اش رو تخلیه کرده بود 

خانمهای جواب زیر ۲۵سال!!!!!خیلی برام عجیب بود چرا سن سرطان این همه پایین اومده 

بهش امید بدین عزیزم 

تنهاش نزارید 

ما الان نمیزارم خواهرم زیاد تنها باشه 

استرس و قند و چربی رو کلا حذف کنه از زندگیش 

سیرابی عالی حتما مصرف کنه

ببین اول صبحی چه جوری ناراحتمون کردی ها 😭

دلم گرفت 😭😭😭

یاد مادر دوستم افتادم  فرشته بود  فقط بال نداشت 

بنده خدا  اونم  سرطان سینه گرفت  چند سال تحمل بیماری از این دکتر به اون دکتر ؛این دارو  اون دارو   آخرم بنده خدا  تو سن زیر پنجاه سال فوت کرد 

خب آخه دکتر بهش گفته چرا اینقدر دیر فهمیدی!از کجا باید میفهمیده بنده خدا!علائم نداشته تو این سه سال که😔چه سخت...آدم نمیدونه سرطان داره یانه ...وقتی میفهمه که دیر شده

من مامانم ۳۵ سالگی سرطان سینه گرفت هردوتا سینه رو تخلیه کردن

بعدش درگیر غدد لنفاوی شد و همون کشتش

از روزی که خبر شدیم تا روزی که فوت شد دقیق ۳ ماه گذشت

بعدش خواهر ۲۷ ساله ام سرطان رحم گرفت و اونم دو سال بعد فوت کرد

الانم خودم درگیر شدم لعنت به این مریضی 

من دیگه اصلا پیگیر درمان نشدم هرچی دکترم گفت شیمی درمانی کن گفتم اصلا سمتش هم نمیرم آخرش که میمیرم چرا خودمو اذیت کنم

عزیز دلم اینکار و نکن قربونت برم 

لطفا برو تحت نظر دکتر خوب 

کدوم شهری 

ماذر بزرگ منم سرطان سینه داشت انقد دیر فهمید که دکتر گفت امروزم عمل کنی بهتر از فرداست سینه شو برداشت مجبور شد بعدش شیمی درمانی کنه تو دهه هشتاد قبل ازینکه من بدنیا بیام این اتفاق افتاد ولی خداروشکر درمان شد الانم حالش خوبه بعدا از مادربزرگم برای خاله مامانم و الان اونیکی خاله مامانم اتفاق افتاده ولی اینا زود فهمیدن فقط میخوان سینه شونو بردارن و پروتز بزارن 

ماهم که بچه هاشونیم باید شیش ماه یکبار بریم چکاب 

نگران نباش الان دیگه انقد علم پیشرفت کرده میشه جلوشو گرفت فقط حواستون به دختر دایی هاتون باشه اونام احتمالشو دارن! 

یزدم

ولی بخدا من دیدم عزیزام چجوری زجر کشیدن و آخرش با زجر فوت کردن

من تحمل اون دردا رو ندارم