منم خانواده شوهرم کلا هیچ مراسمی هیچ کاری نکردن
یلدای سالی که عقد بودم شوهرم کارتشو داد گفت من رسوم رو بلد نیستم هرچی احتیاجه بخر
منم آجیل و شیرینی خریدم اومدم
بسته بندی کردم تو سینی چیدم شوهرم برد داد خانوادش که برام بیارن🤢
خودش یه جعبه شیرینی برام خرید و ۲تا النگو هم کنارشون گذاشت و اورد
خانوادش ماکت بودن همیشه