تازه ازدواج کردن اولین مهمونی بود من خودم چون اولین بود زنش اومد تعارف زد قبول نکردم کلی ظرف بود خودم تنها شستم همه و بعد داداشم اومد گفت ظرفا میزاشتید بعدا مامانم گفت دیگه مهشید گفت میشوره من گفتم مم میشورم بعدا کی میشوره داداشم پرید به خودش با لحن بد نگفتم کسی بشوره کفتم میزاشت ظرفشویی واقعا ناراحت شدم تف بهش هنوز نامزده صد بار به من و مامانم پریده
اونوقت خیلی جالبه از شوهر من که دو شیفت سرکاره توقع داره میاد تو مهمونی ها کار کنه 😐😐