یه بارم دخترعموی شوهرم با دوستاش اومدن خونه ما وای هر کدوم دوتا بچه کوچک
اینارو ول کرده بودن تو خونه من تازه عروس خودشون رفته بودن تو اتاق حرف زدن وای بچه ها هر کاری دلشون میخواست میکردن دیگه...
بچه یکی شون هم چای رو ریخت رو مبل نو مامانش عین خیالشم نبود تازه میگفت یه جا رفتیم بچه فلان چیزو ریخت رو فرش تازه عروس .... عروسه انقدر باسلیقه بود ماست و زود ریخت رو فرش از اولشم تمیز تر شد....
واقعا بعضی مادرا بی خیالن دیگه....