دیشب معدش درد میکرد من وسط خواب پاشدم براش اب جوش نبات درست کردم کلی نازشو کشیدم تا خوب شد و خوابید
ظهر مادرش رنگ زد بیایید اونجا منم کلی کار داشتم گفتم یه وقت دیگ بعد این اونجا بود ک چند ساعت بعد خودش گفت میای گفتم نه حالا از طهر ک اومده دلش پره سر مامانش و از عصر تا حالا کمر درد پریودیم شروع شده بهش گفتم این دو سه روز درگم کن دقیقا چند دقیقه بعد شروع کرد بهش گفتم صدا گوشیتو کم کن اخه با صدای بلنددددد داشت کلبپ میدید گفت ننیخوام گفتم منو بگو دیشب بخاطر تو پاشدم گفت میخوام نکنی دیگ گفتم نمیکنم معلومه
دیگ باهم سر سنگین شدیم و اون یبار اومد بعلم کرد گفت چی میخوای گفتم هیجی بعد دوباره رفت پا گوشی منم دیوم این انقدر بیخیاله اعصابم خورد شد زدم زیر گریه و گفتم اصلا بهم توجه نمیکنی کمکم نمیکنی و... بعدشم نشستم پا گوشی بعد شروع کرد ب داد و بیداد ک شام ک درست نمیکنی طلبکارم هستی و رفت تو اتاق درو کوبید و الان من طلبکارم شدم...