فاهی امروز بهمپیشنهاد کار شد. از عصری فکرم مشغوله برا پسرم. استرس دارم . با اینکه مادرشوهرم هست ولی بازم فکرمیکنم دارم بهش ظلم میکنم😑 آخه خودم بچه یه مامان شاغلم. صبحها ۶:۳۰صبح توسرما و گرما میبردنمون خونه مامان بزرگم چقدر غصه نیخوردم تواون سن همسنام خوابن منو خواب زده میکنن . براهمین از شاغل بودن بدم میاد الانم ازمجبوری دنبال کارم😑
خدایا شکرت بابت همه مهربونیات